آبله مرغون
اینم یه تجربه جدید برای آقا سینای ما ... بچه های کلاسشون(چهارم آرش) یکی پس از دیگری به آبله مرغون مبتلا شدن و ما هم چون سینا قبلا نگرفته بود با استرس منتظرش بودیم هر روز می رفتم خونه بدنشو وارسی می کردم بعد از گذشت دو هفته دیگه فکر کردم نمی گیره و از دست ویروس رهیده😉 تا اینکه ... جمعه ۱۲ بهمن ۹۷ بعد از اینکه آقا سینا و بابافرهاد خسته و کوفته از کوه برگشتن دیدیم بی حاله و همش می گه دارم مریض می شم ما هم فکر کردیم در اثر خستگی و کم خوابیه و شنبه هم صبح با خستگی تمام بیدار شد در حالیکه صورتش قرمز بود و لپاش گل انداخته بود راهی مدرسه شد اصلا بنده به آبله مرغون فکر نکردم ... خلاصه اون روزو رفت مدرسه ظهر که اومد خونه زنگ...